یک دنیای بهتر: در آستانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان هستیم. وضعیت خشونت علیه زنان در دنیا در این روز چه موقعیتی دارد؟ چرا اینطور است و دلایل اساسی بقای این خشونت چیست؟
پروین کابلی : خشونت بر علیه زنان در دنیا ریشه در واقعیت های زشت و وارونه دنیای امروز دارد. موقعیت زنان در کشورهای مختلف شاخصی است برای نشان دادن وضعیت واقعی دنیا، و این که جوامع امروز در مسیر چه تغییر و تحولاتی قرار دارد. جهان متمدن علیرغم همه پیشرفتهائی که کرده است در دورانی بسر می برد که سرمایه و صاحبان قدرت تهاجم وسیعی را به سطح معیشت و حقوق اولیه کارگران و اکثریت مردم در همه جا سازمان داده اند. هر روزه تلاش میکنند که فقر بیشتری را به مردم تحمیل کنند و با سازمان دادن پلیس و سرکوب و توجیهات ارتجاعی تئوریهای پست مدرنیستی، حقوق اجتماعی مردم را بیش از بیش محدود کنند. این اوضاعی است که امروز در دنیا حاکم است و در این اوضاع نابسامان زنان و کودکان قربانیان اولیه هستند. در چنین اوضاعی جهالت و عقب ماندگی و مردسالاری رواج پیدا میکند و خشونت به زنان به امری عادی و روزمره تبدیل میگردد. به دنیا نگاه کنید. هر دقیقه صدها زن و دختر جوان در گوشه ای از این کره خاکی در خون خود غلطیده میشوند. فاجعه زمانی است که در موارد زیادی قاتلین نزدیکترین وابستگان هستند. کسانی هستند که آنها را زمانی دوست داشته اند و عاشق شان بوده اند. وابستگانی که اکثریت آنها هرگز جرمی مرتکب نشده اند. اینان در همه جا هستند. در هندوستان جنین دختران را قبل از تولد میکشند، در خاورمیانه ناموس پرستی و اسلام زنان را به آتش میکشد و در آمریکا کلیسای کاتولیک رسما و عملا تجاوز و سواستفاده جنسی سازمان داده شده را سالهاست به پیش می برد. بقای این موقعیت را باید در نابرابری عظیمی که در جامعه سرمایه داری به انسان امروز تحمیل شده است جستجوکرد. قاتلین واقعی زنان و دختران نه پدران و همسران آنهاست بلکه نظمی است که مردسالاری را هنوز به اشکال مختلف تداوم میبخشد و برای انقیاد هرچه بیشتر جامعه، انسانها را به زن، مرد، به نژاد و مذهب و غیره تقسیم میکند و بر بستر این اوضاع بیشترین نابرابری و فقر را به آنها تحمیل میکند.
منصور حکمت در مقاله زن، در زندگى و مرگ ، از فردریک وست تا آنتون کندی میگوید:
"منشاء اين خشونت، دنيايى است که زن را در هزار و يک راه و رسم و قانون و سنت زمخت و ظريف، قابل ستم و کم ارزش تعريف کرده است. و آگاهانه و عامدانه، و در اغلب موارد به خشونت آميزترين شيوه ها، راه رهايى زن و خروج او از موقعيت قربانى را سد ميکند. اين قرون وسطى نيست. اين عصر سرمايه دارى است. هرچه با بازار و سود تناقض داشته باشد، دير يا زود کنار زده ميشود. بسيارى از جان سخت ترين افکار و تعصبات و راه و رسمهاى کهنه در برابر نيازهاى پيش پا افتاده و روزمره تجارت و توليد ور افتاده اند. و لاجرم، اگر زن آزارى و زن ستيزى و تبعيض و خشونت عليه زن هنوز يک واقعيت پابرجاى زندگى مردم اين عصر است، اگر عليرغم جنبشهاى قوى و اجتماعى براى رهايى زن، هنوز ستم جنسى در چهار گوشه جهان حکم ميراند، بايد حکمتش را همينجا، در همين عصر و در مصالح همين نظام جستجو کرد "
این واقعیت که جامعه نابرابر خود یک عامل اصلی خشونت است امروز یک واقعیت پذیرفته شده نیست. بلکه به لطف آکادمیسین ها تلاش میشود خشونت را به فرد و عوامل درونی وی نسبت داد و سازماندگان اصلی خشونت را تبرئه نمود. خشونت محصول جامعه نابرابر سرمایه داری امروز است.
یک دنیای بهتر: علیه خشونت و نفی آن چه باید کرد؟ چه اقداماتی موثرند و چه اقداماتی ریشه ای و تعیین کننده اند؟ جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی چه نقشی در تشدید خشونت علیه زنان دارند؟
پروین کابلی : عامل خشونت را باید در جامعه ای که خشونت را به نرم تبدیل نموده است جستجو کرد. بدون سازمان دادن یک جامعه که در آن انسان بعنوان انسان، نه یک وسیله تولید، ارزش و احترام دارد و بنا به جنسیت و رنگ پوستش درجه شهروندیش تغییر نمیکند، امکان ریشه کن نمودن خشونت در اشکال مختلف به زنان وجود ندارد. تبعیض و بی حقوقی انتخاب شهروندان یک مملکت نیست بلکه یک شرایط اجتماعی ویژه است که به آنها تحمیل میشود و یا حتی با آن تربیت میشوند. برای تغییر این شرایط و حتی این انتخاب باید جامعه و نظم نوینی را برپا کرد. جامعه ای که سازمان نوینی به زندگی انسان میدهد و شرایط را برای بلوغ و رشد انسانها فراهم مینماید. ما کمونیست های کارگری برای برپائی این نظام و سازمان دادن جامعه ای سوسیالیستی تلاش میکنیم. انقلابی که با لغو مالکیت خصوصی بر کار و وسائل کار زمینه مناسب و واقعی را برای رشد و باروری انسان بوجود می آورد. اما این به معنای عدم مبارزه برای تغییر و برخورداری از یک زندگی انسانی تر در همین امروز نیست. همین امروز و بدرجات متفاوت در همین جوامع امروز، به لطف مبارزات وسیع زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب، اقداماتی برای کاهش خشونت علیه زنان صورت گرفته است و میشود اقدامات بیشتری را هم در دستور کار قرار داد. جنبش ما فعال و درگیر برای هر ذره از بهبود و رفاه است. ما از هر قدم کوچکی که در این راه برداشته میشود پشتیبانی میکنیم در عین حال برای آزادی و برابری بیقید و شرط زن و مرد مبارزه میکنیم.
اقداماتی مانند محدود کردن دخالت مذهب در زندگی شخصی و حقوق اجتماعی زنان در کشورهای اروپائی و آمریکای شمالی از اوائل قرن 19 میلادی شروع شده است که بدون شک در پیشروی زنان در این کشورها تاثیرات مثبتی داشته است. اگر این اقدامات نتوانسته است به ستم بر زن خاتمه دهد ولی توانسته است که راه را برای پیشروی آنها هموار نماید .
با همین پیش فرض اگر سراغ وضعیت زنان در ایران برویم میشود دید و حتی مقایسه نمود که امروز دخالت مذهب و اسلام بعنوان سیاست رسمی چه بلائی برسر جامعه ایران و بویژه زنان آورده است. نگاهی به آمار جنایت در ایران نشانه از یک نسل کشی تمام عیار دارد. کمتر روزی است زن و حتی دختران کودک توسط والدین و یا نزدیکانشان از بین نروند. صدها دختر جوان و کم سن و سال در خیابانها آواره اند و قربانیان راحتی برای قاچاقچیان مواد مخدر و تن فروشی هستند. اینان دختران و زنانی هستند که عمدتا از ستمی که در خانواده بر آنها روا شده است فرار کرده اند. به زور تن به ازدواج داده اند و یا بر اثر تعصب و جهل والدین و یا فقر فرار کرده اند. لازم نیست دور برویم به سرنوشت لاله سحر خیزان که به قتل رسید، به شهلا جاهد که متهم به قتل وی است، کبرا رحمانپور، سکینه محمدی آشتیانی، سهیلا قدیری، عاطفه رجبی و ... نگاه کنید تا بدانی نسل کشی و انسان کشی یعنی چی؟
جمهوری اسلامی نه تنها با تحمیل عقب مانده ترین قوانین قرون وسطی بلکه با اشاعه جهل و خرافات تعصب و مردسالاری را به اوج رسانده است. آگاهانه با تحمیل آپارتاید جنسی موقعیت ویژه و تحت ستمی را به زنان در ایران تحمیل نموده است. هیچگاه و در هیچ مقطع تاریخی هیچ حکومتی این چنین آشکار و هدفمند برای پس راندن زنان خود را سازمان نداده است. تغییر این وضع نه با جمع کردن امضا میسر است و نه با خواب نما شدن آقا، نه رنگ سبزش مثمر ثمر است نه عبای ملای دگر اندیش. برای یک زندگی انسانی، برای هر تغییر بزرگ و کوچک، فقط یک راه وجود دارد: باید حکومت اسلامی را سرنگون کرد. باید این طوق لعنت را برانداخت. باید آپارتاید اسلامی را ملغی کرد. آنوقت راه تغییر نه تنها برای زنان بلکه برای همه جامعه هموارتر خواهد شد. این ماشین زن ستیز و مملو از خشونت تنها با سیل یک انقلاب اجتماعی برای برابری و آزادی درهم خواهد شکست. *